طراحی اسکندیناویایی در زمینه فرهنگ و حافظه فرهنگی. بازار و مصرف آن

من به طور کلی آن‌ها را بسیار هنری، بسیار خوب طراحی شده و کاربرپسند یافتم.

باید اعتراف کنم که تمایل دارم طراحی اسکاندیناوی را با ikea مرتبط کنم - یعنی طراحی کم‌هزینه، خوب و کاربردی (همچنین در فروشگاه‌های بزرگ خارج از شهر که پر از خانواده‌ها و کافه‌هایی هستند که کباب‌های سوئدی می‌فروشند!). با این حال، مشکوک هستم که فقط یک جنبه از داستان را می‌بینم، زیرا ikea یک شرکت بین‌المللی است که بر اساس مقیاس و تولید انبوه فعالیت می‌کند، که البته دارای ارزش‌های قابل توجهی از نظر طراحی و اصول است. فکر می‌کنم جنبه دیگر داستان - طراحی محلی اصیل - احتمالاً در بریتانیا غیرقابل‌خرید خواهد بود که واقعاً جای تاسف دارد. جذابیت عمومی ikea همچنین به تناقضی در درک من از طراحی اسکاندیناوی منجر می‌شود، زیرا از یک سو طراحی اسکاندیناوی را به عنوان طراحی بادوام و ماندگار می‌دانم، اما از سوی دیگر مبلمان ikea را به عنوان نسبتاً ارزان و آسان برای جدا کردن و دور انداختن مرتبط می‌کنم. گاهی اوقات طراحی‌های داخلی اسکاندیناوی را در کتاب‌ها و مجلات می‌بینم و تصورم این است که آنچه کم دارم، عناصر ملایم‌تر و طبیعی‌تری است که در اقلام تولید انبوه ظاهر نمی‌شوند. اگر این سطح از اصالت بتواند در کشورهای دیگر و با قیمت‌های میان‌رده به راحتی در دسترس باشد، فوق‌العاده خواهد بود. همچنین امیدوارم که کشورهای دیگر بتوانند از اسکاندیناوی یاد بگیرند و از سنت‌های صنایع دستی بومی خود بهره‌برداری کنند تا مبلمان با کیفیت بالا و مدرن تولید کنند که برخی از بهترین ویژگی‌های طراحی اسکاندیناوی را داشته باشد.

ساده. مواد طبیعی، کاربردی، خطوط تمیز، اشکال طبیعی.

اسکاندیناوی گران است، اما وقتی که یک شغل اینجا پیدا کنید، زندگی قابل تحمل می‌شود چون حقوق‌ها واقعاً بالا هستند!!!