اگر ما کمتر/بیشتر از: / اگر گرادا بیشتر/کمتر روی تمرکز کند: یادگیری من حتی بیشتر خواهد شد.
من واقعاً روحیه مثبت و انرژی گردا را در کلاسها تحسین میکنم، هیچگاه با او خستهکننده نیست، او به ما نشان میدهد که گوش دادن و (سعی کردن) درک کردن آنچه یک سوئدی "واقعی" میگوید چگونه است، حتی اگر گاهی اوقات درک آن دشوار باشد. من از داشتن او به عنوان معلم بسیار خوشحالم زیرا او ما را تشویق میکند که از منطقه راحتیمان فراتر برویم.
گردا معلم فوقالعادهای است اما شاید گاهی اوقات خیلی سریع صحبت میکند، بنابراین برای ما سختتر است که او را درک کنیم. همچنین، او معلم بسیار قویای است. درسهای او واقعاً جالب هستند، ما دوست داریم بیشتر درباره زندگی در سوئد بدانیم، داستانهای او بسیار جالب است که به آنها گوش دهیم.
گردا گاهی اوقات خیلی سریع صحبت میکند و از واژگانی استفاده میکند که گاهی اوقات برای سطح ما خیلی دشوار به نظر میرسد. او همچنین میتواند برخی از پاسخها را به صورت مکتوب مانند دو معلم دیگر بنویسد.
ممکن است کمتر "شرم عمومی" نسبت به کل گروه به خاطر عدم مشارکت کافی در کلاسها وجود داشته باشد. هدف خوب است، اما فشار مداوم تنش را در گروه ایجاد میکند و گاهی نتیجه برعکس میشود. شاید مشکل عدم فعالیت کافی در کلاسها را بهتر باشد به صورت فردی مورد بحث قرار داد.