نظر سنجی برای والدین
والدین عزیز،
ما دانشجویان سال چهارم رشته تحصیلی کارشناسی نا پیوسته تربیت کودک در کالج ویلنیوس هستیم. در حال حاضر در حال نوشتن پایاننامه تحصیلی و انجام تحقیقی درباره بیان اجتماعی-عاطفی کودکان (۵-۶ ساله) هستیم. از شما خواهش میکنیم به سه سوال باز پاسخ دهید. پاسخهای شما محرمانه خواهد بود و تنها برای تحلیل دادههای آماری پایاننامه استفاده خواهد شد.
از کمک و زمانی که میگذارید، سپاسگزاریم.
فرزند شما چه قدر اغلب عصبانی میشود؟
- Kasdien
- مدام
- ??
- آمارگیری نشان میدهد که از ۳ تا ۵ بار در یک روز آرام و خوب تا تعداد غیرقابل شمارش در زمانی که روز بد است. هر بار که چیزی به گونهای پیش میرود که او نمیخواهد. او همچنین زمانی که خسته است عصبانی میشود.
- هر روز
- روزانه ۳-۵ بار
- تقریباً هر روز
- دازنای، هر بار که اجازه نمیدهی/محدود میکنی فعالیتهای مضر اما سرگرمکننده. (شیرینیها، فیلمها و غیره).
- تقریباً هر روز.
- هفتهای چند بار
او چگونه معمولاً خشم خود را بیان میکند؟
- 表达面部表情
- داد میزند، به سمت دیگر برمیگردد و زیر لب میگوید :)
- متأسفم
- این به این معنی است که او با احساساتش فریاد میزند، گاهی اسباببازی را به زمین میزند، درها را به پشت خود میبندد، پاهایش را به هم میزند، مشتهایش را فشار میدهد و بدنش را سفت میکند.
- پاراستا، صدا را بالا میبرد
- جیغ میزند، میزند، روی زمین میافتد.
- سوراوکیا پیشانیاش را میکشد، فریاد میزند یا از همه جدا میشود و پنهان میشود، گاهی لگد میزند، اشیاء را پرتاب میکند و تهدید میکند به چیزی که به نظرش بیشترین توهین را دارد.
- زیزیماس، گریه.
- پراددا رکاوت، پریستاروت، ورکت، نوئینا ای کیتا کامباری پاسیلپت.
- جیغ میزند و میزند.
شما هنگام عصبانیت فرزندتان چه کار میکنید؟
- در آغوش گرفتن
- هیچ راهی برای انجام این کار نیست.
- نمیدانم
- ساکوم: "اوففف. تو سوپیکای... تو نمیپسندی... من میفهمم... من میدانم... اوففف" مانند این است که ما به احساس او که تجربه میکند، تأیید میکنیم، اما منتظر میمانیم تا احساس کاهش یابد و تمام شود، و سپس صحبت میکنیم.
- توجه نکردن
- بسته به وضعیت: گاهی نادیده میگیرم، گاهی توضیح میدهم که ارزش ندارد به خاطر آن عصبانی شد و دعوا کرد، گاهی هم محکم در آغوش میکشم.
- بسته به شرایط - به چه دلیلی عصبانی شده، در مکان عمومی هستیم یا در خانه، تنها هستیم یا دیگر اعضای خانواده نیز حضور دارند. گاهی اوقات آرام در کنارش مینشینم، او را در آغوش میگیرم، سعی میکنم او را بخندانم، بازی کنم، چیزی خوشایند پیشنهاد دهم، گاهی اجازه میدهم تنها بماند تا خشمش فروکش کند، گاهی با چند استدلال محکم از او میخواهم که از پرتاب کردن اشیاء و امثال آن دست بردارد، حتماً وقتی آرام شدیم صحبت میکنیم.
- پیمو انت رانکو ایر ساکاو، کاد ویسکاس گره.
- چند دقیقه صبر میکنم و میروم با بچه صحبت کنم، توضیح بدهم که چرا نتوانستم کاری را که او میخواست انجام دهم و به همین خاطر عصبانی شد.
- من آرام هستم و سعی میکنم او را آرام کنم و پیشنهاد میدهم که اگر آرام نمیشود، به نفع او چیزی که دوست دارد (مثل بیسکویت، دوچرخهسواری یا تماشای فیلم) را پیشنهاد دهم.
فرزند شما چه قدر اغلب ناراحت است؟
- یک بار در هفته
- میشود
- هیچ ایدهای ندارم
- سخت است بگویم... گاهی، شاید وقتی خسته است، اما سخت است بگویم آیا آن زمان ناراحت است، چون خسته است یا فقط احساسات کمتری دارد، چون خسته است... گاهی نشانهای از غم دیده میشود، وقتی باید با دوستانی که دوست دارد ملاقات کند و با آنها بازی کند، خداحافظی کند. یا وقتی به خانه دوستش میرود و او را در خانه نمییابد...
- بونا
- اما گاهی اوقات به نظر میرسد او غمگین است، به همین دلیل میپرسم چرا؟ اما فکر میکنم او هنوز نتوانسته خشم را از غم تشخیص دهد.
- خردهفروشی
- من هرگز بیکار نمیمانم، همیشه مشغول به کاری هستم.
- لیودسیا تقریباً دیوانه است، زیرا دیوانه یا آرام، شاد یا عصبانی است.
- خردهفروشی
او چگونه معمولاً ناراحتی خود را بیان میکند؟
- 请提供需要翻译的内容。
- 请提供需要翻译的文本。
- نمیتوانم بگویم
- نه، با چنین چهرهای بیاحساس... گاهی اشک میریزد...
- با نگاه غمگینی مینگرد
- از پنجره نگاه میکند یا دراز کشیده است.
- سوزیگوزیا، زیر کمد پنهان شد، گریه کرد
- -
- بونا نوسیمینس، سوسیئرزینس.
- او به گونهای دیگر از خشم، با اشکها و به طور منفعل به محیط واکنش نشان میدهد.
شما هنگام ناراحتی فرزندتان چه کار میکنید؟
- کنار تو هستم
- در آغوش بگیر
- مطمئن نیستم
- ساکوم: "اوف.... تو خیلی ناراحتی. تو میخواستی با دوستت ملاقات کنی، اما او خانه نیست...." ما واقعاً سعی نمیکنیم احساس او را تغییر دهیم یا به نوعی او را شفاف و شاد کنیم. بهویژه سعی نمیکنیم بگوییم که این هیچ چیز خاصی نیست. احساسات کودک ما جدی، واقعی هستند و ما فقط آنها را نامگذاری میکنیم و سعی میکنیم به اندازهای که لازم است با هم تحمل کنیم...
- میپرسم چه چیزی باعث ناراحتی او شد.
- میپرسم، چرا؟
- اجازه میدهم گریه کند، او را در آغوش میگیرم، نوازش میکنم، میبوسم، سعی میکنم انعکاس بدهم، گوش میدهم، چیزهای خوشایند میگویم.
- -
- کلاوسینجو کس نوتیکو، سو کو نسوتاره دارزلیژه.
- ببخشید اگر این به خاطر این است که او را سرزنش کردم، سعی میکنم او را شاد کنم و بعد درباره اینکه چرا ناراحت است صحبت کنم اگر نمیدانم.
فرزند شما چه قدر اغلب ترس را احساس میکند؟
- Kartą į savaitę
- احساس نمیکنم
- نمیدانم
- گاهی از خوابیدن شب تنها میترسد، به همین خاطر به ما میآید. گاهی از رفتن به جاهایی که مردم زیادی هستند میترسد... قبلاً از تاریکی میترسید.
- گاهی اوقات
- بسیار نادر
- رتکارسیس
- نمیترسم.
- کاکی کارت را بر میدارد. از آژیرهای آمبولانس، پلیس و آتشنشانی میترسد. از رعد و برق میترسد.
- هفتهای چند بار وقتی با سگ ملاقات میکند یا گاهی شبها
او چگونه معمولاً ترس خود را بیان میکند؟
- چشمهای بزرگ
- هیچ ترسی نیست
- نمیدانم
- وینگیه باید در جایی باشد که ترسناک است. در برابر زورگویی و قانع کردن به اینکه باید این کار را انجام داد، ایستادگی کنید. واکنشهای دیگر بستگی به این دارد که ما چقدر او را مجبور کنیم در یک وضعیت ترس قرار بگیرد.
- پناهگاه نوری
- به دنبال نزدیکی است، میخواهد در آغوش بگیرد.
- پس از اینکه ترسید، از انجام کاری امتناع کرد و به دستش چنگ زد.
- -
- زودتر به خانه برو.
- میدود، عصبانی است، اگر شب باشد او را دعوت میکند و از او میخواهد که با او دراز بکشد و او را در آغوش بگیرد.
شما هنگام ترس فرزندتان چه کار میکنید؟
- من لبخند می زنم
- هیچ چیزی نمی ترسد
- مطمئن نیستم
- من خودم را در آغوش میگیرم، آرام میکنم، احساس را نامگذاری میکنم و صحبت میکنم. به نظر من احساس، ترسی که کودک احساس میکند - ترس - واقعی است، بنابراین هرگز آن را زیر سوال نمیبرم. ما بیشتر درباره آنچه که ترس را ایجاد کرده صحبت میکنیم. آیا این یک کمربند - مار است که زیر تخت خواب است؟ آیا این واقعی است؟ آیا این یک مار است؟ آیا میتوانیم نگاه کنیم؟ یک قدم و با احتیاط؟ فقط برای اینکه مطمئن شویم آیا واقعاً...
- پاروداو، که حتی من هم میترسم
- من او را آرام میکنم و میگویم که من با او هستم و او نباید از چیزی بترسد.
- بر اساس شرایط - اگر ترس منطقی باشد، مثلاً وقتی که یک سگ ناشناس نزدیک میشود، او را در آغوش میگیرم، و اگر مثلاً از تاریکی میترسد، چراغ قوهای برمیداریم، صحبت میکنیم، سایهها بازی میکنیم و غیره.
- -
- پایسکینو که نرا کو بیجوتی، مومس نیهکو ننو تیکس.
- بندها را محافظت کنید و وقتی او احساس امنیت میکند، سپس سعی کنید صحبت کنید.